جدول جو
جدول جو

معنی آب مژه - جستجوی لغت در جدول جو

آب مژه
آب مژگان، اشک چشم
تصویری از آب مژه
تصویر آب مژه
فرهنگ فارسی عمید
آب مژه
(بِ مُژَ / ژِ)
اشک:
من شسته به نظاره و انگشت همی گز
وآب مژه بگشاده و غلطان شده چون گوز.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
آب مژه
اشک چشم
تصویری از آب مژه
تصویر آب مژه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب تره
تصویر آب تره
بولاغ اوتی، گیاهی خودرو از خانوادۀ تره تیزک با گل های کوچک سفید که مصرف دارویی دارد، جرجیر آبی، آب تره، علف چشمه، شاهی آبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب سیه
تصویر آب سیه
آب سیاه، از امراض چشم که باعث تیرگی و نابینایی چشم می شود، آمورز، شرابی که از انگور سیاه گرفته باشند، شراب انگوری، آب بسیار و عمیق، غرقاب، سیل، نیستی، برای مثال زردگوشان به گوشه ها مردند / سر به آب سیه فرو بردند (نظامی۴ - ۶۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
دانه یا کورکی که به علت مالیدن دست یا دستمال آلوده در پلک چشم در پای مژه پیدا می شود، آژخ
فرهنگ فارسی عمید
ماه آب سریانی، مرادف آغوسطس رومی، و رجوع به آب (مدخل دوم) شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گل مژه
تصویر گل مژه
کورکی که بعلت دست آلوده مالیدن در پلک چشم زیر مژه پیدا میشود
فرهنگ لغت هوشیار
آبی که رنگ آن تیره و کدر باشد، شراب انگوری تیره رنگ، ماده علتی که بسبب آن چشم نابینا گردد، کوری تام یا ناقص که از ضمور و اطروفیای عصب باصره پدید آید، آب بسیار آب عظیم، طوفان، طوفان نوح، آفت مکروه مرگ، مداد دوده مرکب زگالاب نقس
فرهنگ لغت هوشیار
از تیره چلیپائیان با ارتفاع 10 تا 60 سانتیمتر که غالبادر کنار جویبارها و مسیرجریان آب روید. گلهایش کوچک و سفید و بصورت خوشه است بولاغ اوتی شاهی آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب راه
تصویر آب راه
رهگذر آب، مجرای آب، نهر، جوی، آبراهه، راه آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل مژه
تصویر گل مژه
((گُ. مُ ژِ))
دانه یا جوشی که در پلک چشم به وجود آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
Melted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
Waterlogged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
imbibé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
fondu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
encharcado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
doorweekt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
gesmolten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
empapado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
derretido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
inzuppato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
fuso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
wassergesättigt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
derretido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
被水淹没的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
融化的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
przemoczone
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
stopiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
водяний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
розтоплений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
geschmolzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آب زده
تصویر آب زده
промокший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
растаявший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آب شده
تصویر آب شده
ละลาย
دیکشنری فارسی به تایلندی